چاه کن
چاه مکن بهر کسی ! اول خودت دوم کسیدیوارِ این خونه یه دیوارِ معمولی نیست که با گچ و سیمان درستش کرده باشن . سعی میکنم از کنارش رد نشم ، دستم بهش نخوره ، روش تابلویی نزنم ، بهش تکیه ندم ، روش سایه هم...
View ArticleL'humanité / انسانیت اثر برونو دو من
سراغ ِ (( انسانیت )) اثر bruno dumont میروم . اولین دلیلِ انتخابم ، بی شک یک حسِ همذات پنداری با معنای (( تعدی )) ست که میتواند روانی و جسمی باشد و نه جنسی ! سراغ این فیلم میروم چون تصاویری که در فضای...
View Articleمنگنه
میس شانزه لیزه روی لاکپشت نشست ، جنس تیز و فلس مانند لاک ِ او دیگر آزارش نمیداد . لاکپشت حرکت کرد . به کندی . . . و مقصدش ایستگاه شگفت انگیز ابدیت بود . جنس ِ تیز و فلس مانند لاک ِ سرسخت ِ پردوام...
View Articleجستارهایی در باب عشق
کتاب ِ ( جستارهایی در بابِ عشق ) نوشته ی آلن دو باتن، ترجمه ی گلی امامی از آن دست کتاب هایی بود که کمتر از یک هفته خواندش تمام شد . این کتاب که شامل بیست و چهار فصل از درس و مکتب های عشقی است ترکیبی...
View ArticleOutside Satan / HORS SATAN
نام فیلم : ؟نام فیلم ، مثل تمام ظرافت ها و جزئیات فیلم ، دقیق و عامدانه ایهام انگیز و قابل تامل انتخاب شده است . همان طور که برونو دومون Bruno Dumont در فیلم انسانیت تاکید میکند به استفاده از h و...
View Articleزنی که تاریخ تولد نداشت !
مغزِسَر بگرفتم ، تابدانجا که روح از جانش دَر رَود و دو بازوی نحیفِ پُر هَراسش ، لَخت شود ، بیفتد و سکوتی ابدی در خانه جا شود . پاگیرِ این سکون ، کشیدنِ نَفس راحت بود در هوایی که نمیگذرد ، عطری با خود...
View Articleمصائب ژاندارک / the passion of Joan of arc
مدت هاست از ( نوشتن ) خسته شده ام ، گمان میکنم سر هم کردن ِ ترکیبات وصفی و اضافی ، جملات ِ شاعرانه ، جملات ِ کوتاه کوبنده در برابرِ تخیلی که دارم کم میاورد . کافی نیستند . این کلمات را نمیتوانم در...
View Articleلانتوری
دوست دارم یادداشتم را با این شعر شروع کنم ، شاید این شعر واگویه ی همه ی کاراکترهای فیلم (( لانتوری )) باشد . " سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم : شرح دردِ اشتیاق . . . هر کسی از ظن ِ خود شد یارِ...
View Articleمیس شانزه لیزه و مردِ بی سر و جناب هولمز !
میس شانزه لیزه ، دوربین به دست ( مرد ِ بی سر ) را نظاره کرد . او همچنان ، چون کوه ، استوار با کنجکاوی تمام ، تنی تنومند ، ایستاده بود در جنگلِ کوچکش ، میس شانزه لیزه از وقتی به ستوه آمد که از ناحیه ی...
View Articleفروشنده
( فروشنده )آیا فروشنده ی اصغر فرهادی اقتباسی از ( مرگ فروشنده ) آرتور میلر است ؟ آنچه میدانیم این است که در تیزر و عکس هایی که برای تبلیغ ِ فیلم در معرض دیدگاه مخاطبان قرار میگیرد ، بخش هایی از صحنه...
View Articleمعرفی یک نقاش از پیچخانه ی میس شانزه لیزه : شیرین اژدری شولی
پایان نامه ای عجیب و جذاب 100/100آورده اند که روزی ، زنی بی صورت و پُر روح و گُم سیرت ، نامش را به غیر مترقبانه گذاشته بودند سرکارِ علیه میس ِ شانزه لیزه . میگفتند روزگاری به سال بگذرد که یک شود ، در...
View Articleافسون معبد سوخته
افسون ِ معبدِ سوختهنام ِ نمایش چقدر اهمیت دارد ؟ آیا شناسنامه هایی که این روزها برای آثار هنری دیده می شوند که کُپی دست چندمی از اثری اصیل هستند دلیلش این نیست که علیل اند و از بیان خود عاجز یا نه...
View Articleعکسی از دایان آربس که هرگز ظاهر نشد !
میس شانزه لیزه پشت ِ گوشی تلفن گفت :" من همه شون رو سوزوندم ! . . . فکر میکنی با این کارها میتونی منو از خونه بکشی بیرون ؟ . . . . . . . خیلی خب ، دروغ گفتم من همه شون رو نسوزوندم . . . ببخشید ؟ . ....
View Articleاسکیزوفرنی میانِ خشت
من بهت گفته بودم این زندگى عاریه است ؛ تو باور نکردى . من گفته بودم بیا همین ( هیچ ) و ( پوچ ) یه زندگى بسازیم ؛ یه نخ سوزن بگیریم دستمون و همه چیز رو به هم وصله پینه کنیم ؛ همه ى هیچ و پوچِ مون رو ....
View Articleشیزوفرنی با شکوه ِ من
آقاجان ؛ همه جا رو آتیش برداشته ؛ نقلِ قدیم ندیما که میگفتید طاعون همه جا رو برداشت . من شما رو لقمه پیچِ قاب کردم آویزونتون کردم توى چهاردیوارى بى پنجره ى آهنى ؛ آقا جون شما میگفتید آتیش از آهن درست...
View Articleآتش جنون در یخدانِ پیر
آن شنیدَستى که بگفتند جهان بر شاخِ گاو است و این دست یاوه ها ، که به چغانه و شکافِ چوب دستِ بابازار است این ابرِ حامله از نرینه ى پُر و پیمان که به گوشش وز وز ِ مزاحمتن و به چشمش صد صور فلک شده اند...
View Articleکلمه ی زبان نفهم
تنها چاره براى رسیدن به ( کَله پَز) گاو شدن بود . من دستِ آقاجان را بوسیدم و پوستینِ گاو تن کرده ( حلالم کن ) گویان روانه و کُشتارگاهِ کله پز شدم . صبح بود و کرکس ها بالا سرمان میرقصیدند ؛ صبح یعنى...
View Articleبابانوئل و راز ِ پوست
میس شانزه لیزه ، نیت کرد ، بامدادان نخستین کسی کز دودکشِ ویلای دور از شهر پایین بایید را رازی بگوید که همه عمر پنهانش کرده بود . رو به روی شومینه نشست و چشم بر آتشی که لهیب میکشید دوخت و به فکر رفت ....
View ArticleElle
فیلم ِ ( Elle ) ، به کارگردانی Paul Verhoevenبدون ِ در نظر گرفتن ِ سوابق ِ فیلم سازی کارگردانش ، فیلمی است قابل تحسین برای هر قشری ، فیلمی است جذاب و داستانمدار و روان شناسانه . به همین دلیل می تواند...
View Articleمیس شانزه لیزه و گدا
میس شانزه لیزه، درست ، وسط ِ نیمه شب ، جایی به صبح نرسیده و شب تمام نشده ، دوان دوان از معبد بیرون آمد و فریاد زنان کمک خواست . هیچ کسی در آن کوچه نبود . مدت ها بود همه از آن کوچه رفته بودند . از وقتی...
View Article