Quantcast
Channel: جزیره در کهکشان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 198

زبان ناجی

$
0
0

Afficher l'image d'origine
گوشتِ حیوان را به میخ ِ بزرگی کوبید. حیوان نیمه جان بود هنوز . از خرخره اش ، خون شَتک میزد روی پرده ی چشم . مرد گفت :” تشبیه تسویه ، محاکاتِ ما شده در ترجیع بندی مکرر، هر روز و دَم دمه !” گفت و ساندویچ اَش را گاز زد . میس شانزه لیزه  پنجه های چنگال قصابی را در گلوگاهِ حیوان فرو کرد . گفت :” یک دیلماج و منجم باشی باید بباشد تا بفهمم که تو چه میگویی . ” گفت و بعد دستانِ بی دستکشش را که خونی شده بود به پیشبندش مالید . پیشبند ، شُد بوم ِسفیدی با مُهرهایی از خون ِ زنده . غذا در دهان ِ مرد و میان ِ دندان هایش جان میداد . میس شانزه لیزه رو به طرف ِ مرد کرد و پرسید :” خوش مزه است ؟”... ادامه را درسایت جزیره در کهکشانبخوانید . 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 198

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>